راه دشوار
راه دشوار
اولش فکر نمیکردم که دلم رو برده باشه
یا دلم گول چشای روشنش رو خورده باشه
اما نه گذشت و دیدم دل من دیوونه تر شد
به تو گفتمو دلت از قصه من با خبر شد
آخ که چه لذتی داره ناز چشماتو کشیدن
رفتن یه راه دشوار واسه هرگز نرسیدن
میدونم دوسم نداری مثل روزای گذشته
من خودم خوندم تو چشمات یه کسی اینو نوشته
میدونم فرقی نداره واست عاشق بودن من
می دونم واست یکی شد بودن و نبودن منم
اما روح من یه دریاست پره از موج و تلاطم
ساحلش تویی و موجاش خنجرای حرف مردم
آخ که چه لذتی داره ناز چشماتو کشیدن
رفتن یه راه دشوار واسه هرگز نرسیدن
میدونم دوسم نداری مثل روزای گذشته
من خودم خوندم تو چشمات یه کسی اینو نوشته
میدونم فرقی نداره واست عاشق بودن من
می دونم واست یکی شد بودن و نبودن منم
اما روح من یه دریاست پره از موج و تلاطم
ساحلش تویی و موجاش خنجرای حرف مردم
آخ که چه لذتی داره ناز چشماتو کشیدن
رفتن یه راه دشوار واسه هرگز نرسیدن